مونا فرجاد: افشین هاشمی می خواست بافت سنتی کیش را نشان دهد
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۳۳۴۲۴۱
مونا فرجاد، بازیگر فیلم پسران دریا در نشست خبری این فیلم شرکت کرد و در مورد مسائل گوناگون صحبت کرد.
به گزارش خبرنگار ایمنا، مونا فرجاد، بازیگر فیلم سینمایی «پسران دریا»، از فیلمهای بخش بلند داستانی سی و چهارمین جشنواره بین المللی فیلمهای کودکان و نوجوانان، در نشست خبری پیرامون این اثر در ابتدا، اظهار کرد: فیلمی دو قسمتی را داشتیم که ابتدا اپیزود اول در شمال به کارگردانی آقای قاسمی جامی و اپیزود دوم در جنوب کشور به کارگردانی افشین هاشمی ساخته شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: از مزیتهای این کار، کم بودن گریم در این فیلم سینمایی است و افشین هاشمی نیز از ابتدا اذعان داشت که اعتقادی به این موضوع ندارد. نکته مثبت این فیلم، رعایت پروتکلها توسط تمامی عوامل بود که مانع ابتلای کادر تولید فیلم به ویروس کرونا شد.
بازیگر فیلم پسران دریا خاطرنشان کرد: کیش همیشه به جاذبههای توریستی مشهور است، اما افشین هاشمی علاقه داشت فضایی را از کیش نشان دهد که قسمت بومی نشین آن بزرگ نمایی شده باشد؛ این مسئله برای شخص من نیز بسیار جذاب بود. نکته دیگر جالب برای من، بازیگری در شخصیتی بومی با لهجهای زیبا (مینابی) بود که بسیار آن را دوست داشته و از حضور در این پروژه بسیار لذت بردم.
وی گفت: قبلاً تجربه کار با افشین هاشمی را داشتم و اصولاً دوست دارم با کارگردانی بازی کنم که به وی اعتماد داشته باشم و از اشراف او به کار کاملاً اطلاع داشته باشم.
این بازیگر تاکید کرد: در اپیزود اول، ابتدا قرار بود پهلوانی با کودکی همراه شود، اما این اپیزود توسط افشین هاشمی بازنویسی شده است؛ همچنین سکانس برداشتن پول توسط کودک، تجربه کودکی حسین قاسمی جامی بود که برای افشین هاشمی تعریف شده بود.
فرجاد اضافه کرد: این فیلم کاملاً در کیش ساخته نشده و تعدد لوکیشن در این فیلم دیده شده است؛ با این حال می دانم که افشین هاشمی دوست داشت که کیش را از زاویه سنتی و محلی آن ببینیم و در مورد نگاه توریستی ایشان نسبت به این فیلم را اصلاً نمی دانم. اگر به من فیلم نامهای پیشنهاد شود که ۵۰ درصد رضایت من را به وجود بیاورد، حتماً در آن فیلم بازی میکنم.
وی خاطرنشان کرد: در برخی از قسمتها شاید عامه مردم توانایی فهمیدن لهجه را نداشته باشند اما صحنهها طوری تنظیم شده است که اتفاقات قابل پیش بینی هستند و کاملاً متوجه منظور میشوید. همه ما ممکن است فیلمهایی به زبانهای دیگر دیده باشیم که شاید کلمه به کلمه متوجه معنای لغات نشویم اما همیشه متوجه منظور فیلم میشویم.
این بازیگر گفت: در اپیزود دوم، دو بازیگر حرفه ای حضور داشتند که من و بازیگر نقش دکتر بودیم. منیب، بازیگر نوجوان این فیلم اصلاً تجربه بازیگری نداشته است و از بین چندین نوجوان انتخاب شده است؛ لهجه و لکنت زبان وی از ابتدا مورد توجه افشین هاشمی بود.
فرجاد افزود: بازی با بزرگسالانی که تجربه بازیگری ندارند خیلی سخت است، اما بازی با کودکی بسیار کنجکاو مثل منیب خیلی سختتر بود و گاهاً عوامل را اذیت میکرد، اما همه ما به او علاقه دو طرفه ای داشتیم. تجربه بازی با کودکان زیادی داشته ام که مسلماً کار سختی است اما همیشه به این کار علاقه داشتم.
وی تاکید کرد: در حال حاضر بخاطر کرونا، تعداد ساخت فیلمهای سینمایی خیلی کم شده است؛ سینمای کودک خیلی عقب نگه داشته شده است و یکی از دلایل آن، کمبود حمایتها در اکران بوده است. سرمایه در سینما بسیار مهم است و زمانی که گردش سینمایی اتفاق نیافتد، شاید نیاز باشد که ارگانهای دولتی این کار را انجام دهند.
این بازیگر اظهار کرد: در یکی دو سال اخیر، کودکان در دنیای مجازی زندگی میکنند و سرعت تکنولوژی آنقدر بالاست که اگر آن را حذف کنیم، کشور عقب مانده ای میشویم اما کودکان باید با دنیای بیرون و با ارتباطات واقعی نیز ارتباط داشته باشند و اگر بتوانیم آثاری در این سطح تولید کنیم، کمک زیادی به رشد و نمو کودکان و نوجوانان کرده ایم.
فرجاد خاطرنشان کرد: برای بازی در این فیلم تا دقیقه ۹۰ شرایط خود را نمیدانستم که آیا میتوانم در این فیلم بازی کنم یا نه؛ زمانی که به کیش رسیدم، از ساعت ۸ تا ۱۲ مشغول یاد گرفتن لهجه بودم و یکی دو روز تمرین کردم. همه بازیگرها باید چیزی به اسم اندوخته عاطفی داشته باشند که بتوانند در کار از آن کمک بگیرند. بیشترین چیزی که در مورد کاراکتر خود دقت کردم، نحوه راه رفتن زنان جنوبی بود که با کمک اهالی محلی و راهنماییهای آقای هاشمی این نقش را اجرا کردم.
وی اظهار کرد: همیشه قصه انسانهای موفق شنیده میشود که این مسئله با تلاش و کوشش و مطالعه محقق میشود. شاید برخی بتوانند با چاشنی شانس در عالم بازیگری به جایی برسند، اما این مسئله معمولاً اتفاق نمیافتد و همیشه باید با تلاش، کوشش، مطالعه و شناختن هنر راه موفقیت در دنیای بازیگری را محقق کرد.
این خبر تکمیل میشود…
کد خبر 527678منبع: ایمنا
کلیدواژه: جشنواره فیلم کودک سینما سرزمین خیال فیلم شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق افشین هاشمی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۳۳۴۲۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عروس بزرگ امام چرا همسرش را «داداش» صدا می زد؟ /آقا مصطفی اصلا از وضعیت نجف راضی نبود /او نمی خواست مثل بقیه پوشیه بزنم
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳، خبر فوت معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی، دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی و عروس ارشد امام (ره) منتشر شد.
آن طور که عصر ایران روایت کرده است؛ از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
او در خاطره ای دیگر که جماران منتشر کرده، درباره همسرش گفته بود؛« آقا مصطفی مثل بقیه آخوندها و روحانیون نبود و خیلی مدرن و امروزی بود و مثل برخی از روحانیون در خیلی از مسائل و موضوعات از جمله حجاب، سختگیری نمیکرد و به من نمیگفت این جوری رو بگیر و یا آنگونه که در میان زنان نجف، بهخصوص زنهای روحانیون متداول و متعارف بود، از من نمیخواست مثل آنها پوشیه بزنم؛ ولی دیگران در این زمینه سختگیری میکردند و اگر بدون پوشیه بیرون میآمدیم، به امام خبر و گزارش میدادند. یادم هست یک روز که پوشیهام را روی صورتم نینداخته بودم، یک روحانی دنبالم آمد و گفت پوشیهات را روی صورتت بینداز، اما من اعتنا نکردم و به راهم ادامه دادم، ولی او دست بردار نبود و تا درب منزل مرا تعقیب کرد و به دنبالم آمد و خانه را شناسایی کرد و بعداً قضیه را به حاج آقا مصطفی گفت، اما حاج آقا مصطفی که اصلاً به این چیزها اعتقاد نداشت، به جای این که دل به دل او بدهد، چند تا بد و بیراه به او گفت. آقا مصطفی اصلاً از وضعیت نجف راضی نبود و میگفت اگر به خاطر امام نبود، در اینجا نمیماندم و به ایران برمیگشتم؛ البته جدا از وضعیت امام، خود ایشان هم اگر به ایران میآمد دستگیر میشد.»
2727
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900022